قصه آریانا از زبان موسس و مدیر عامل
حمیدرضا حسینی آشتیانی

۱. من کارم را در پایان ترم ششم کارشناسی شروع کردم. تجربهای کوتاه در یک مجموعه صنایع دفاع و یک شرکت مشاوره که روی ارتقای گرید کیفی تامینکنندگان خودرو کار میکرد. هر دو پارهوقت و غیرجدی و نه چندان خوشایند!
۲. هنوز به طور رسمی دوره کارشناسی را تمام نکرده بودم که با پذیرش در آزمون کارشناسی ارشد، در تابستان ۱۳۷۶ در شرکت بوتان شروع به کار کردم. باز هم پارهوقت، ولی اینبار جدیتر و دلنشینتر. رئیس مستقیم من مرحوم شهریار خاشع، دانشآموخته دانشگاه صنعتی آریامهر و مهندس مکانیک بود. بسیار باهوش، رُک، حساس به جزئیات، به ظاهر نچسب و مغرور، ولی از دید و نگاه من، دوستداشتنی و بینهایت مهربان. روحش شاد، بخش قابلتوجهی از عادات مثبت کاریام را مدیون شهریار میدانم. تا سال ۱۳۸۲ در بوتان بودم و از شرکت مهندس محسن خلیلی (به قول ما محسن خان) خاطرات خوبی داشته و هنوز خود را مدیون ایشان میدانم. خدایش به سلامت دارد!
۳. پس از بوتان به همراه جمعی از دوستانم شرکت آریانا را تاسیس کردیم و از همان نخست من متولی بخش مشاوره آن شدم، هر چند که کارمان را از ۲ سال قبل و با انجام پروژههای مشاوره در سازمانهای مختلف و در قالب موضوهای متنوع (موازی با بوتان) آغاز کرده بودیم. سال ۱۳۸۲ به طور اتفاقی پروژههای در سقف معاملات متوسط، با موضوع برنامهریزی استراتژیک در برق منطقهای فارس گرفتیم. روزهایی که فرق کلید و پریز را نمیدانستیم، مشاور شرکتی شده بودیم که مدیرعامل آن بزرگواری به نام محمدرضا فخر نبوی بود. دانشآموخته مهندسی برق از آمریکا، بسیار جدی و بهظاهر عبوس ولی با قلبی بینهایت مهربان. به باور من مهندس نبوی تجسم واژههایی چون صداقت و راستی، نظم و از همه مهمتر صبر بود. به زعم اینجانب دومین فردی که در حرفه و کار من اثر مثبت فراوانی داشت، ایشان بود. ما در آریانا مدیون صبوری ایشان و شکرگزار وجودشان هستیم. شروع کار ما در صنعت برق و برق منطقهای فارس تا به امروز به عنوان مشاور توانیر، امتداد داشته و این استمرار را مدیون نیت خیر مهندس فخر نبوی عزیز هستیم.
۴. بیش از ۲۰ سال فرصت تجربهآموزی ما در صنعت برق، همراه بود با حدود ۱۰ سال فرصت ارائه مشورت به شرکتهای بیمه (ایران، دی، فردا و رازی) و ۱۵ سال همراهی با مجموعه شرکتهای منطقه گلگهر و صنعت فولاد.
۵. ما در مسیر بیستوچند ساله پشتسرمان در کسوت مشاوره مدیریت در سه صنعت برق و بیمه و فولاد، هرچند عنوان و برچسب مشاور برنامهریزی و توسعه استراتژی داشتهایم، اما بر این باوریم که به مرور و به ویژه در نیمه دوم دوران حرفهای خود، تنها یک کار کردهایم و آن حل مسائل استراتژیک روی میز مدیران عامل بوده است.
۶. ما در آریانا خدا را شاکریم که:
- موضوع کار و پروژههایمان واقعی است و با انجام آنها گرهای از کار کارفرمایان خود بازمیکنیم.
- عناوین پروژههای ما با ابزارها و مدهای مدیریتی گره نخوردهاند و قرار نیست با خروجیهای ما، کارفرمایان ما چند امتیاز در مسابقه EFQM خود کسب کنند.
- کارفرمایان معدودی داریم و با آنها سالهای متوالی کار میکنیم (به عنوان مثال ۱۵ سال همراهی و زندگی با گلگهر)، جزئی از سازمان آنها میشویم، ، مسائلشان را با تمام وجود درک میکنیم و با مشارکت خودشان در پی حل آنها برمیآییم.
فایل زیر خلاصه ای است از مسیری که پیمودیم ...
Aryana CV(last edition-1404).pdf